یادگیری اصطلاحات یکی از مهمترین بخشهای تسلط بر زبان انگلیسی است. اصطلاحات (Idioms) عباراتی هستند که معنای کلی آنها از معنای تحتاللفظی کلمات تشکیلدهندهشان متفاوت است. این عبارات در مکالمات روزمره بسیار رایج هستند و دانستن آنها میتواند به شما کمک کند تا مکالمات بومیوارتر و طبیعیتر داشته باشید.
در این مقاله، 100 اصطلاح انگلیسی پرکاربرد را همراه با معنی آنها معرفی میکنیم تا با استفاده از آنها، مهارت زبانی خود را به سطح بالاتری ببرید.
1. Break a leg
- معنی: موفق باشی (برای تشویق کسی قبل از یک اجرا یا رقابت)
2. A piece of cake
- معنی: کاری بسیار آسان
3. Hit the sack
- معنی: رفتن به خواب
4. Once in a blue moon
- معنی: بهندرت
5. Under the weather
- معنی: حال بد داشتن یا بیمار بودن
6. Spill the beans
- معنی: فاش کردن یک راز
7. The ball is in your court
- معنی: تصمیمگیری با توست
8. Kill two birds with one stone
- معنی: با یک کار، دو هدف را به دست آوردن
9. Let the cat out of the bag
- معنی: لو دادن یک راز
10. Cost an arm and a leg
- معنی: بسیار گرانقیمت بودن
11. Bite the bullet
- معنی: تحمل کردن چیزی دشوار
12. Cut corners
- معنی: از کیفیت کاستن برای صرفهجویی در زمان یا هزینه
13. Break the ice
- معنی: آغاز کردن یک مکالمه یا رابطه
14. Hit the nail on the head
- معنی: دقیقاً به نکته اشاره کردن
15. On the ball
- معنی: کاملاً هوشیار و آماده
16. Take it with a grain of salt
- معنی: به چیزی با شک و تردید نگاه کردن
17. Burn the midnight oil
- معنی: تا دیروقت کار یا مطالعه کردن
18. Let sleeping dogs lie
- معنی: از مشکلات یا مباحث قدیمی دوری کردن
19. Speak of the devil
- معنی: وقتی در مورد کسی صحبت میکنید و او همان لحظه میآید
20. Miss the boat
- معنی: از یک فرصت استفاده نکردن
21. Hit the books
- معنی: شروع به مطالعه کردن
22. Bend over backwards
- معنی: برای کمک به کسی تلاش فوقالعاده کردن
23. Burn bridges
- معنی: خراب کردن رابطهای که به آن نیاز خواهید داشت
24. Cry over spilt milk
- معنی: گریه کردن برای چیزی که دیگر قابل تغییر نیست
25. Take the bull by the horns
- معنی: مستقیم با یک مشکل روبرو شدن
26. Out of the blue
- معنی: به طور ناگهانی و غیرمنتظره
27. The last straw
- معنی: آخرین قطرهای که صبر را لبریز میکند
28. Hit the ground running
- معنی: با قدرت شروع کردن
29. Throw caution to the wind
- معنی: با بیتوجهی به خطرات، عمل کردن
30. Cut to the chase
- معنی: سر اصل مطلب رفتن
31. Walk in someone else’s shoes
- معنی: خود را جای کسی گذاشتن
32. Keep your chin up
- معنی: روحیه خود را بالا نگه داشتن
33. Go the extra mile
- معنی: تلاش بیشتر از حد انتظار کردن
34. Get cold feet
- معنی: ترسیدن قبل از انجام کاری
35. A blessing in disguise
- معنی: مشکلی که در نهایت به نفع شماست
36. Jump on the bandwagon
- معنی: پیروی از یک روند یا مد جدید
37. Have your cake and eat it too
- معنی: دو چیز ناسازگار را همزمان خواستن
38. The early bird catches the worm
- معنی: فردی که زودتر شروع کند، موفقتر است
39. Add insult to injury
- معنی: بدتر کردن وضعیت بد
40. Hit the road
- معنی: حرکت کردن یا شروع به سفر
41. See eye to eye
- معنی: همنظر بودن
42. Pull someone’s leg
- معنی: دست انداختن کسی
43. Off the hook
- معنی: از وضعیت سخت یا مشکل رها شدن
44. Bite your tongue
- معنی: جلوی خود را برای حرف زدن گرفتن
45. A storm in a teacup
- معنی: نگرانی بیشازحد برای یک مسئله کوچک
46. In hot water
- معنی: در مشکل و گرفتاری بودن
47. A penny for your thoughts
- معنی: به کسی بگویید که میخواهید بدانید به چه فکر میکند
48. Skeleton in the closet
- معنی: رازی پنهان و ناخوشایند
49. Go out on a limb
- معنی: ریسک کردن
50. Get a second wind
- معنی: بعد از خستگی انرژی دوباره گرفتن
51. The whole nine yards
- معنی: تمام جزئیات و اطلاعات
52. Throw someone under the bus
- معنی: برای منفعت خود دیگری را قربانی کردن
53. Stick to your guns
- معنی: پافشاری بر اعتقادات خود
54. Burn the candle at both ends
- معنی: بیشازحد کار کردن یا خود را خسته کردن
55. Play it by ear
- معنی: بدون برنامهریزی دقیق عمل کردن
56. By the skin of your teeth
- معنی: بهسختی از مشکلی نجات پیدا کردن
57. Get the hang of it
- معنی: یاد گرفتن چگونگی انجام کاری
58. In the same boat
- معنی: در شرایط مشابه بودن
59. Go back to square one
- معنی: دوباره از اول شروع کردن
60. Keep an eye on someone
- معنی: مراقبت کردن از کسی یا چیزی
61. Break the bank
- معنی: خیلی گران تمام شدن
62. Get out of hand
- معنی: خارج از کنترل شدن
63. The tip of the iceberg
- معنی: بخش کوچکی از یک مشکل بزرگ
64. Be in someone’s shoes
- معنی: خود را جای دیگری گذاشتن
65. Go down in flames
- معنی: با شکست کامل مواجه شدن
66. Give someone the cold shoulder
- معنی: به کسی بیتوجهی کردن
67. A slap on the wrist
- معنی: مجازات بسیار سبک
68. Hit the jackpot
- معنی: به موفقیت بزرگ دست یافتن
69. On thin ice
- معنی: در وضعیت خطرناک و مخاطرهآمیز بودن
70. Pull yourself together
- معنی: خود را کنترل کردن و آرام شدن
71. Give someone a hand
- معنی: کمک کردن به کسی
72. The ball is in your court
- معنی: نوبت شما برای اقدام است
73. Sit on the fence
- معنی: بیطرف ماندن و تصمیم نگرفتن
74. Under someone’s thumb
- معنی: تحت کنترل و نفوذ کسی بودن
75. Jump the gun
- معنی: قبل از زمان مناسب شروع کردن
76. Hit the ceiling
- معنی: بسیار عصبانی شدن
77. Keep your fingers crossed
- معنی: امیدوار بودن به نتیجه خوب
78. A dime a dozen
- معنی: بسیار رایج و در دسترس
79. Cut to the chase
- معنی: سریع به اصل مطلب پرداختن
80. Out of the frying pan into the fire
- معنی: از یک مشکل به مشکل بدتر افتادن
81. Bend over backwards
- معنی: تمام تلاش خود را برای کمک به کسی کردن
82. Take a rain check
- معنی: درخواست تأخیر یا تعویق در دعوت یا برنامه
83. Throw in the towel
- معنی: تسلیم شدن و کنار کشیدن
84. Call it a day
- معنی: پایان دادن به کار برای امروز
85. Make a long story short
- معنی: کوتاه کردن داستان و خلاصه گفتن
86. Burn your bridges
- معنی: خراب کردن رابطهای که در آینده ممکن است به آن نیاز داشته باشید
87. Hold your horses
- معنی: صبر کردن و عجله نکردن
88. Get off your high horse
- معنی: دست از تکبر و غرور برداشتن
89. Hit the hay
- معنی: به خواب رفتن
90. Every cloud has a silver lining
- معنی: هر بدی و مشکلی یک نکته مثبت دارد
91. Put your money where your mouth is
- معنی: ثابت کردن با عمل، نه فقط حرف
92. Jump on the bandwagon
- معنی: پیروی کردن از یک روند محبوب
93. A fish out of water
- معنی: احساس ناآشنایی و بیمکانی در یک موقعیت جدید
94. Hit the jackpot
- معنی: به موفقیت بزرگ دست یافتن
95. Out of the blue
- معنی: بهطور ناگهانی و غیرمنتظره
96. The devil is in the details
- معنی: مشکل در جزئیات است
97. Get a taste of your own medicine
- معنی: با خودت همانطور رفتار شود که با دیگران رفتار میکنی
98. Jump through hoops
- معنی: تلاش زیاد برای رسیدن به چیزی
99. Bite the hand that feeds you
- معنی: به کسی که به شما کمک کرده آسیب رساندن
100. The best of both worlds
- معنی: داشتن مزایای دو چیز بهطور همزمان
با دانستن این 100 اصطلاح انگلیسی، مهارتهای زبانی شما در مکالمات روزمره بهبود مییابد و میتوانید با اعتمادبهنفس بیشتری از زبان انگلیسی استفاده کنید. برای یادگیری بیشتر، شرکت در دورههای آموزش زبان انگلیسی موسسه زبان نگار میتواند گامی مؤثر در تسلط به اصطلاحات و مکالمات حرفهای باشد.
چگونه از این اصطلاحات استفاده کنیم؟
استفاده مؤثر از اصطلاحات انگلیسی نیاز به آگاهی از زمان و مکان مناسب دارد. در ادامه چند روش کلیدی برای بهکارگیری این اصطلاحات در مکالمات روزمره آورده شده است:
- تمرین مداوم: برای تسلط بر اصطلاحات، باید آنها را مرتباً در مکالمات خود به کار ببرید. وقتی از این اصطلاحات در مکالمات روزانه استفاده میکنید، بهمرور زمان آنها را بهتر به خاطر میسپارید و بهصورت طبیعیتر به کار میبرید. سعی کنید با دوستان، همکاران یا در محیطهای آنلاین از این عبارات استفاده کنید.
- توجه به زمینه مکالمه:
هر اصطلاح انگلیسی معمولاً در موقعیتهای خاصی کاربرد دارد. برای مثال، اصطلاح “break the ice” برای آغاز کردن یک مکالمه استفاده میشود. بنابراین، همیشه باید به زمینه مکالمه دقت کنید تا اصطلاحی که به کار میبرید معنی درست خود را منتقل کند. در غیر این صورت، ممکن است اصطلاح نامناسبی انتخاب کنید که معنای اشتباهی داشته باشد. - استفاده از منابع یادگیری:
منابعی مثل کتابها، فیلمها، سریالها و پادکستهای انگلیسی منابع بسیار خوبی برای یادگیری اصطلاحات جدید و نحوه استفاده از آنها هستند. با گوش دادن به مکالمات طبیعی در این منابع، میتوانید بفهمید که افراد بومی زبان چگونه و در چه شرایطی از این اصطلاحات استفاده میکنند. همچنین میتوانید از کتابهای آموزشی مخصوص اصطلاحات و عبارات عامیانه استفاده کنید. - نوشتن و مرور:
یکی از بهترین راهها برای بهخاطر سپردن اصطلاحات، نوشتن آنها به همراه معنی و یک مثال است. هر هفته چند اصطلاح جدید یاد بگیرید و آنها را بهصورت نوشته یا در مکالمهها به کار ببرید. - همراهی با دورههای تخصصی:
شرکت در دورههای زبان انگلیسی، بهویژه دورههایی که بر مکالمه و اصطلاحات تمرکز دارند، میتواند شما را در یادگیری بهتر و استفاده درست از این اصطلاحات کمک کند. موسسه زبان نگار با دورههای جامع خود به شما کمک میکند تا این مهارتها را بهخوبی بیاموزید و از آنها در مکالمات روزمره خود استفاده کنید.
سخن پایانی
یادگیری اصطلاحات انگلیسی یکی از راههای مهم برای روانتر و طبیعیتر صحبت کردن در این زبان است. با استفاده صحیح و بهموقع از این اصطلاحات، شما میتوانید تأثیر بیشتری در مکالمات خود بگذارید و بهطور حرفهایتر با دیگران ارتباط برقرار کنید. اما این تنها با تمرین مداوم و استفاده از منابع یادگیری مناسب ممکن است.
برای تقویت هرچه بیشتر مهارتهای زبان انگلیسی خود و بهکارگیری این اصطلاحات در زندگی روزمره، شرکت در کلاس های آموزش زبان انگلیسی میتواند یک انتخاب هوشمندانه باشد. موسسه زبان نگار با ارائه دورههای متنوع، از جمله دورههای فشرده، آنلاین و حضوری، شما را در مسیر یادگیری و استفاده حرفهای از زبان انگلیسی همراهی میکند.